loading...
جامانده ای از دیار خاکی
خدایا کمکم کن

دردودل

علی باقری بازدید : 259 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (4)

به نام خدا

ارزش قائل شدن به ارزش های شهدا یکی از بزرگترین راه برای جبران گوشه ای حق شهداست

و ساخت چنین مراکزی در راستای ادامه راه شهداست

علی باقری بازدید : 255 سه شنبه 19 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

ساخت پارک موزه دفاع مقدس در تپه نورالشهداء گرگان


بسم الله الرحمن الرحیم

همزمان با سالروز شهادت دخت نبی مکرم اسلام حضرت فاطمه زهرا (س) استان گلستان به همت مدیر کل محترم حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و ریاست محترم دانشگاه منابع طبیعی شهید گمنامی که علیرغم گمنامی و غریبی در میان اهل زمین ، آشنا تر از هر آشنایی میان ملکوتیان است با حضور گرم و صمیمی مردم شهید پرور و دانشجویان بصیر و ولایت مدار شهرستان گرگان در بهترین نقطه از پردیس دانشگاه منابع طبیعی دفن شد با این اقدام به جا و شایسته یک نقطه دیگر از شهرمان گرچه در روی زمین است امّا آسمانی و بهشتی شد.

دیدم پدر شهیدی را که دنبال جنازه شهید گمنام حرکت می کرد و بر لب زمزمه الهی شکر داشت. چیزی از او سوال نکردم امّا دلم می گفت این پدر شهید خدا را شکر می کند که هنوز شهید در بین مردم دارای احترام و ارزش است، هنوزپدر و مادر شهید چشم و چراغ ملت اند هنوز قبور مطهر شهداء همانند امام زادگان واجب التعظیم قابل تکریم و زیارتند ، هنوز آرامگاه این شهید محل نزول فرشتگان الهی است.

رفتار این پدر شهید زمان دفن شهدای گمنام در تپه نور الشهداء را یک بار دیگر در خاطرم زنده کرد. آنروز هم شهر گرگان ، شهر دارالمؤمنین شهری آسمانی شده بود.بهترین بندگان خدا را که برای حفاظت و صیانت از آب ، خاک ، دین ، ایمان و ناموس مردم این سرزمین، جان پاک خویش را تقدیم کرده بودند در بهترین جای شهر(تپه نورالشهداء) دفن گردیدند. چند سالی از آن موقع می گذرد هر روز به یمن حضور این شهداء خیر و برکت بر این سرزمین نازل می شود شاید یکی از مهمترین و اثر گذارترین برکات این حضور معنوی ، تصمیم مسئولان برای ساخت پارک موزه دفاع مقدس در جوار شهیدان گمنام تپه نورالشهداء است.

امّا باید گفت این تصمیم ، تمام کار نیست بلکه شروع یک راه و یک کار سنگین و ماندگار است.

مدیرانی که در این عرصه فعالیت می کنند باید بدانند چشم امید تمامی رزمندگان دوران دفاع مقدس ، خانواده معظم و معزز شهداء ، ایثارگران ، بسیجیان پاکباخته ای که دل در گروه  ولایت و اعتلای اسلام عزیز دارند، مردم شریف و ولایت مداراستان به دستان توانمند و اراده محکم و خدایی آنهاست. از مشکلات راه و استهزاء دین ستیزان واهمه ای بخود راه ندهند چرا که در این راه شهداء حاضر و ناظر و خداوند تبارک و تعالی پشتیبان دینداران است.

جا دارد از همه مسئولین که در احداث پارک موزه دفاع مقدس نقش ایفا می نمایند تقدیر و تشکر نمائیم.

بصیرت

علی باقری بازدید : 235 پنجشنبه 10 فروردین 1391 نظرات (0)
حتماً او را دیده ای...
در کوچه پس کوچه های بصره... پای برهنه می دوید و خنده کودکانه ای بر لب داشت...
الان به نظرت لکه های سرخ روی لباسش، نقش گلهای سرخ است یا رد پائی از خون تازه ؟

یا لکه های قرمز روی زمین، گلبرگهای پرپر شده گلهای پیراهن اوست؟


  http://img.tebyan.net/big/1387/02/70115122275920420916719314221617771186184.jpg


نظامی زن انگلیسی که پس از بازگشت از ماموریت خود در عراق، فرزندش را در آغوش می فشارد.

http://www.tabnak.ir/files/fa/news/1390/10/4/128941_855.jpg



آهای سرباز،
آهای مادر!...
گریه کن، تو حق داری گریه کنی. شاید ماهها و سالهاست که فرزندت را ندیده ای.
فرزند دلبندت را. کودک معصومی که تاب دوری مادر نداشته و حتماً از تو بیشتر، برایت دلتنگی می کرده.
گریه کن سرباز، گریه کن تا سبک شوی...
گریه کن، بخاطر گوهر مادری که از تو ستانده اند، و در عوض تو را مفتخر! کرده اند به این لباسها.
این لباسها که اصلاً به قامت تو سازگار نیست...
گریه کن که تاج زن بودن از سرت افتاده...
گریه کن که هیچ لذتی به پای مادری نمی رسد و تو را محروم کرده اند، ذائقه ات را خراب کرده اند...ا

اما
من چند حرف دیگر با تو دارم سرباز...
تو مادری، حق داری بچه ات را دوست داشته باشی... حق داری برایش دلتنگ شوی...ا

سوالی از تو دارم :

این کودک را می شناسی؟
 
http://www.svelayat.com/wp-content/uploads/5.jpg
 
می بینی مادرش با چشمان گریه، چگونه صورتش را لمس میکند؟
می بینی چگونه کفشهایش را درآورده تا در آغوش مادر، گم شود ؟
این مادریکی از زندانیان تو و دوستان توست در عراق...
چه میشد اگر اجازه میدادی این مادر، بچه اش را   زنده ببیند؟
فکر کردی فقط خودت به فرزندت عشق می ورزی؟

.
گریه کن سرباز
گریه کن، اما نه فقط برای دلتنگی فرزندت ...
شاید نپذیری، اما من در گریه های تو هیچ عاطفه ای نمی بینم سرباز!
گریه کن برای انسانیتی که در زیر پای تو و رهبرانت لگد مال شده...
گریه کن برای عاطفه ای که در وجودت مرده...
گریه کن برای شرف و آزادگی که از دست داده اید...ا
 
 

علی باقری بازدید : 204 پنجشنبه 10 فروردین 1391 نظرات (0)

با راننده تاکسی صحبت می کردم، در حالیکه دَمَق بود، می گفت: عجب روزگاریه ها، شهریه دانشگاه و مدرسه بچه ها بالاست، گوشت و روغن هم گرون شده، "ماشینش پژو بود و احساس مخارج بالا می کرد..."



http://elimiz.ir/wp-content/uploads/2011/11/445202_dUGAbea3.jpg


                                                        *****************

با نظافت چی صحبت می کردم، می گفت: اداره، خوب پول می ده اما این شرکت واسطه به ما کم حقوق می ده. "احساس ظلم می کرد..."

با راننده تاکسی صحبت می کردم، در حالیکه دَمَق بود، می گفت: عجب روزگاریه ها، شهریه دانشگاه و مدرسه بچه ها بالاست، گوشت و روغن هم گرون شده، "ماشینش پژو بود و احساس مخارج بالا می کرد..."

با کارمند اداره صحبت می کردم، در حالیکه یک سال پیش 206 تیپ2 گرفته بود، می گفت: این چه وضع زندگیه، برای نمردن زندگی می کنیم"احساس شادی نمی کرد.... درحالیکه سینما و استخر هفتگی و مسافرت ماهیانه اش ترک نمی شد."

با مدیر شرکت صحبت می کردم، درحالیکه یک پروژه جدید گرفته بود، می گفت: باید قوانین رو دور بزنیم تا بتونیم مالیات کمتری بدیم و الا نمیشه کار کرد"احساس سود و منفعت کم می کرد... در حالیکه مسافرت خارج از کشور با خانواده اش بطور سالیانه ترک نمی شد."

از همه شون وقتی می پرسیدم: الان سطح امکانات و رفاه زندگی شما از 10 سال پیش بهتر است یا نه؟، صادقانه پاسخ می دادند: خوب البته، امکانات بیشتر شده، فضای تفریح در سطح شهر و کشور بیشتر شده، بچه ها بزرگ شدند، ماشین ها با کیفیت تر شدند و .... و در آخر گفتگوی ما با سوالی در ذهنم پایان می یافت: چرا راضی نیستید؟

این سوال وقتی گیج ترم می کرد که می بینیم: در این کشور شعله های شکوفایی علمی فوران کشیده، چشم جهانیان به سیاست خارجی این کشور معطوف شده، آمار عمران و آبادانی در 5ساله اخیر قابل مقایسه با سال های قبل نیست، حضور فعال مردم در حمایت از حکومت در راهپیمایی های مختلف قابل ارزیابی نیست، نقدینگی در دست مردم زیاد است، سرمایه ها وقتی به سکه و ارز می ریزد قیمت ها را دگرگون می کند،....

بنابراین به سه صورت می شود پاسخ داد:

1.     مردم از وضع زندگی خود راضی هستند و نمی توان بر چند نفر قضاوت کرد.

2.     مردم از وضع زندگی خود راضی نیستند اما تمام تلاششان را در طبق اخلاص برای پیشرفت و عزت کشور و جامعه شان بکار گرفته اند.

3.     اساسا میزان احساس رضایت در جامعه مشخص نیست و باید پژوهشی پیمایشی انجام گیرد.

رضایت مندی[1] یکی از شاخص های سلامت روانی و معنوی در زندگی فردی و اجتماعی است که معمولا در علم جامعه شناسی برای میزان سلامت روانی یک جامعه مورد اندازه گیری قرار می گیرد. از دیگر متغیرهای وابسته به رضایتمندی می توان به: سطح رفاه، ثروت، دین، حکومت، امید به زندگی و ... اشاره کرد. سوالی که در اینجا مطرح می شود اینست که چگونه یک فرد و جامعه احساس رضایت می کند و رضایتمندی او افزایش می یابد؟

به طور قطع سطح رفاه و کم شدن تلاطمات زندگی و تنش با دیگران موجب افزایش رضایت مندی است اما این علت و معلول تا وقتی کاملا درست است که جهان آفرینش را جدای از خدا و قضا و قدر او فرض کرده و همه زندگی را در ارتباطات انسانی بدانیم. اما اگر با نگاهی توحیدی و با محوریت رابطه انسان و خدا به این احساس انسانی توجه کنیم، معادله تفاوت می کند. به این روایت توجه کنیم:

«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ أَعْلَمَ النَّاسِ بِاللَّهِ أَرْضَاهُمْ بِقَضَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل»(الکافی، ج2: 60) امام صادق علیه السلام: همانا داناترین مردم نسبت به خداوند متعال، راضی ترین ایشان نسبت به قضای الهی است.

بعبارت دیگر اتفاقات، حوادث و ناگواری های فراوانی در زندگی دنیاست که البته از اقتضائات جهان مادی است‏«لقد خلقنا الانسان فی کبد»(البلد/4) و موجب ناراحتی هایی هم می شود «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ»(بقره/155) اما مومن همه را از خدا دانسته و بخاطر احوالات دنیا ناراحت نمی شود. آنها داناترین مردم نسبت به خداوند هستند چون می توانند قضای الهی را تحلیل کنند و در احوال دنیا تفکر می کنند.

از سوی دیگر اگر انسان همه فکر و تلاش اش را معطوف به دنیا کند هیچگاه به رضایت نخواهد رسید، چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود: «مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ‏ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْفَقْرَ بَيْنَ عَيْنَيْهِ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُ وَ لَمْ يَنَلْ مِنَ الدُّنْيَا إِلَّا مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ وَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الْآخِرَةُ أَكْبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ الْغِنَى فِي قَلْبِهِ وَ جَمَعَ لَهُ أَمْرَه‏» (الكافي، ج‏:2 319) هر كه بامداد كند و روز را بشب رساند و بزرگترين اندوهش دنيا باشد خداى تعالى فقر و پريشانى را جلوى چشمش نهد، و كارش را پريشان سازد، و بجز بدانچه خداوند روزى او كرده نرسد، و هر كه بامداد كند و شام كند و بزرگترين اندوهش آخرت باشد، خداوند توانگرى و بى‏نيازى در دلش نهد و كارش را منظم كند.

 اجازه بدهید یک فرضیه مطرح کنم:

1.     از آنجایی که در بستر 33ساله انقلاب اسلامی به پیشرفت های مادی(فناوری، عمرانی و اقتصادی) بسیاری دست یافته ایم،

2.     و همگام با آن رشد معنوی(عدم تعمیق ارتباط با خدا) کمی داشته ایم،

3.     و از دوران سازندگی به بهانه خصوصی سازی(با فرآیندی غلط) طبقه ای از اشراف و بالاشهر نشین­ها در جامعه شکل گرفت

= احساس نارضایتی بخاطر احساس کمبود نسبت به مرفهین و طبقه اشراف از یک سو و عدم تعمیق ایمان به خداوند متعال از سوی دیگر، بصورت یک ویروس مسری در حال رشد است.

اما این فرضیه اشتباه است، زیرا که فرموده است:

«وَ نُريدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثينَ »(القصص/5) 

علی باقری بازدید : 225 یکشنبه 28 اسفند 1390 نظرات (0)
کربلا اگه مشرف شده باشین٬بین تل زینبیه تا خیمه گاه یه خیابون که نه٬بهتره بگیم یه کوچه تنگه که دو طرفش هم بازار کردن و از هر طرف جنسه که آویزون شده.....حالا تصور کن که مداح باید تو این مسیر چه زوری بزنه تا کاروان و کاروانیان به خاطر بازار از هم نپاشن !!!

با خودم تصمیم گرفته بودم که کاری نکنم که بعد از برگشتن حسرت لحظه ها و ثانیه های باطل و پوچ٬ آتیش به جیگرم بزنه ..... بنابرین چشم بر دنیا و بازارش بستم تا اینکه فریاد دختر بچه ای ۶-۵ ساله (از اعضای کاروان ما)حواسم رو متوجه گوشه ای از بازار کرد که داشت پدر و مادرش رو وادار به خرید عروسکی بزرگ و البته بی ریخت میکرد......پدر و مادر هم ٬ مهربان تر از همیشه و با ناز و نوازش و بوس  براش عروسک خریدن!!!!

صدای مداح هنوز هم به گوش میرسید ..... نوحه خانم رقیه(س) بود ...... "گریه نکن عمو برات آب میاره ٬ گریه نکن وگرنه اصغر از خواب میپره "

دلم طاقت نیاورد ......در حالیکه خودم رو کنترل کرده بودم به مادر دختر بچه گفتم:ای کاش از اینجا براش عروسک نمی خریدین ......... هنوز حرفم تموم نشده بود که با عصبانیت بهم گفت:حیف از دختر جوونی مثل تو نیست که خرافاتی باشه؟!!! ........... سریع رد شد و رفت ولی کاش می موند تا جوابش رو بدم.

بگم که من چیزی جز باادب بودن رو بهشون گوش زد نکردم و اگه این حرف خرافاته پس باید بدونن که دین شون بر خرافاته ...

"اخلاق و ادب نیمی از اسلام است." پس اسلام خرافاته؟

مگر نماز٬ نماد شکرگزاری و ادب به درگاه الهی نیست؟ پس خرافاته؟

پابرهنه تو بین الحرمین بودن نشانه ادبه. پس خرافاته؟

اذن دخول قبل از ورود به حرم ٬ ادبه. پس خرافاته؟

اینکه خدا در قرآن از ما خواسته تا "صدامون رو از صدای نبی بالاتر نبریم" ادبه. پس خرافاته؟

سفارش امام صادق(ع) بر خواندن نماز زیارت نشانه ادبه. پس خرافاته؟

مستحبه که با لباس های خاکی سفر به زیارت مشرف نشیم جز در سفر کربلا٬که همه نشانه ادبه. پس خرافاته؟

و هزاران دلیل و سند دیگه بر ادب دین ما.

اگه ادب در مرام شما خرافاته ....... من دوست دارم خرافاتی باشم



حالا فردا پس فردا هم دوس دارن که دختر دردانه شون حسین دوست باشه اما کسی نیست که بهشون بگه : "شمایی که حاضر نشدین به خاطر ادب و احترام به اهل بیت حسین(ع) ٬ عروسک رو از دست بچه تون بگیرین چه طور انتظار دارین که این فرد در آینده به خاطر حسین(ع) دست کسی رو بگیره؟؟!!!"

علی باقری بازدید : 244 یکشنبه 28 اسفند 1390 نظرات (0)

مقدمه

جنگ نرم مصادیق گوناگونی دارد. در یک تعریف کلی می‌توان گفت: «جنگ نرم عبارت است از هر گونه عملیات جامع روانی یا تبلیغات


رسانه‌ای که جامعه و گروه هدف را نشانه گرفته و بدون اعمال نظامی رقیب را به انفعال عقب نشینی و سرانجام شکست وامی‌دارد».


در این تعریف، رسانه نقش بسیار بسزایی دارد؛ اما آنچه مهم است، این که این تاثیر گذاری بر افکار جامعه هدف تنها محدود و معطوف به


یک دوره زمانی کوتاه با اثربخشی فوری و کوتاه مدت نیست. از یک منظر می‌توان گفت جنگ نرم بخشی از یک فرآیند پیچیده و دراز مدت


در راستای اجرای سیاست «جهانی شدن» است.



سخن عمار:


خدمت دوستان عزیز باید عرض کنم این پست خصوصیات خاص خودش رو داره و معمولا عده خاصی از کاربران به ان توجه میکنند.اما


واقعیت اینجاست که ما از انحراف نسل اینده خود کاملا غافل شده ایم و بر این باوریم که اطلاعات خود را تکمیل کنیم تا در مسیر رشد


سیاسی منحرف نشویم.


لذا از شما همسنگر بزرگوار تقاضا دارم این مطلب را که در ادامه مطلب به طور کامل اماده شده است را بخوانید و به دیگران هم نشر


دهید تا روزی که ما را بازخواست میکنند شرمنده نباشیم.


انیمیشن و جنگ نرم


بقیه در ادامه مطلب............

جدید

دردودل

تعداد صفحات : 6

درباره ما
Profile Pic
بخدا اگه شهدا حالا بودند پوست از سر بعضی ها میکندند..
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرتون در مورد این وبلاگ چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 58
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 104
  • بازدید سال : 726
  • بازدید کلی : 14,000
  • کدهای اختصاصی